مووی نما

داستان فیلم در بستری کمدی روایت می‌شود و قصه یک شرکت هواپیمایی است که در حال ورشکست شدن است، رئیس شرکت (لیلا حاتمی) پیشنهاد می‌دهد که یک هواپیمای خراب از شرکت با چند مسافر را به داخل خلیج فارس بیندازند تا بتوانند پس از کشته شدن مسافران از بیمه پول دیه و خسارت آنها را بگیرند، او سراغ یکسری افراد می‌رود که از زندگی خسته شده و دنبال مرگ هستند، خلبان هواپیما (مانی حقیقی) و مهمانداران نیز جزو این افراد هستند...

گروهی ضد انقلاب به ریاست دکتر مدنی و زیر نظر دونالد ترامپ، ماموریتی به فربد میدهند تا در ایران به عنوان گروه فیلمبرداری مشغول فعالیت شوند. در آنجا پژمان جمشیدی و سام درخشانی به عنوان بازیگرهای فیلم ارتش سری انتخاب می‌شوند. فربد سعی در انجام عملیات است اما پژمان و سام ناخواسته تقریباً همه چی را به هم می‌ریزند و…

داستان‌نویسی به نام جهانگیر گلستانه چند سال قبل با همسرش رعنا ازدواج کرده‌است. آن دو یک پسر به نام نیما دارند که ۶ ساله است. جهانگیر سه کتاب چاپ کرده‌است اما هیچ‌کدام از این کتاب‌ها نتوانسته‌اند برای او پولی به همراه بیاورند. خانواده در خانه‌ای اجاره‌ای که صاحبش از آشنایان قدیم جهانگیر است زندگی و اجاره مختصری می‌پرداختند، اما طولی نمی‌کشد که آن دوست قدیمی تماس گرفته و می‌گوید قصد دارد در خانه‌اش ساکن شود. این خبر زندگی جهان را به هم می‌ریزد...

فیلم داستانی تاریخی دارد که در سال‌های ششم تا هشتم هجری و از صلح حدیبه تا فتح مکه رخ میدهد و داستان زندگی شخصی به نام ابوبصیر را روایت میکند. ابوبصیر در ایام صلح حدیبیه از بین کفار گریخته و به پیامبر اسلام پناهنده می‌شود. حالا همه چشم‌انتظارند که پیامبر برای حفظ صلح او را به کفار تحویل خواهد داد یا خیر…

اثری در ژانر دفاع مقدس است. این فیلم که براساس داستانی واقعی است سعی داشته از زاویه دیگری به جنگ نگاه کند. روایت گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال 1361 به اسارت نیروهای عراقی درآمدندش…

طاهر محبی نویسنده مشهوری است که بعد از دیدن صحنه یک قتل خشونت بار، به هم می ریزد و مدتی در بیمارستان روانی بستری می شود. بعد از مرخص شدن به او می گویند همه چیز به روال قبل برگشته است اما توهمات بی امان به سراغش می ایند و او را دوباره راهی بیمارستان روانی میکند.

داستان زندگی دختری 28 ساله‌ به نام ترمه را که با عمویش زندگی می‌کند، روایت می‌کند. او با بازگشت مادرش درگیر اتفاقاتی می‌شود و برملا شدن رازهایی در انتظار اوست.

ارژنگ بعد از چهل سال انتظار بالاخره رؤیا را به دست آورده و برای برگزاری عروسی با او راهی شمال می‌شود. در جریان سفر به شمال شاهد خاطره بازی‌ها و یادآوری‌های وقایع زندگی گذشتهٔ این دو در دهه شصت هستیم...

داستان زوجی جوان به نام آوا و آرش را روایت می‌کند که قبل از پیوند زناشویی شرطی برای ازدواج را دختر در نظر می‌گیرد اما براساس شرایط کاری آرش امکان پایبندی به این شرط وجود ندارد و پای مردی به زندگی این زوج جوان باز می‌شود.

پسر جوانی به نام پاشا که سر دسته باندیست تبهکارانه به نام لانتوری، عاشق دختری به نام مریم می‌شود. مریم یک روزنامه‌نگار و کنشگر اجتماعیست. او در جهت کسب رضایت از خانواده هایی فعالیت می‌کند که در پی از دست دادن نزدیکانشان در پی اجرای حکم قصاص برای مجرمین هستند. مریم بارها پاشا را که به دلیل علاقه بسیار باعث زحمت و مزاحمت او می‌شود از خود می‌راند. پاشا که به‌صورت بیمارگونه‌ای به او دل بسته است، پس از تلاشهای بسیار در جهت جلب توجه مریم، سرانجام ناامید می‌شود و از سر خشم فراوان و حس سرخوردگی عصیان می‌کند. او تصمیم می‌گیرد ...