عبدالسلام که یک مهاجر افغان است، به همراه دخترش مرونا در یک کارگاه مشغول کار و زندگی است. عشقی در راه است عشق صابر به مرونا، عشقی که فرجامش را هیچ کس نمی داند، نه صابر، نه مرونا و نه حتی عبدالسلام …
عظیم یه پناهنده افغان در تهران است که شب ها در شهرداری تهران کار می کند. به عنوان برادر بزرگ خانواده، او به مادرش، برادرش فاروق و خانواده او کمک می کند تا به صورت قاچاقی وارد آلمان شوند...